الغدیر ««من کنت مولاه فهذا علی مولاه»»

توحید مفضل؛ اعجازی از امام صادق!‏ - اهلبیت علیه السلام
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اهلبیت علیه السلام
[ و فرمود : ] مرگ نزدیک است و همصحبتى دنیا اندک . [نهج البلاغه]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
452405
بازدیدهای امروز وبلاگ
71
بازدیدهای دیروز وبلاگ
469
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[  Atom  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
اهلبیت علیه السلام
لوگوی وبلاگ
اهلبیت علیه السلام
بایگانی
تیر 1387
خرداد 1387
اردیبهشت 1387
فروردین 1387
اسفند 1386
بهمن 1386
دی 1386
مهر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
پیوندهای روزانه

مجله الکترونیکی چارقد [22]
تالار گفتمان رهپویان ایران [114]
اسلام و آرزوهای صورتی من [90]
اولین فرهنگ الکترونیک فارسی [112]
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت [143]
دانلود کتاب [397]
پاسخ به سوالات شرعی [104]
کتابخانه تخصصی [155]
آخرین جملات قصار از بزرگان دنیا اضافه شده [153]
مذهبی [141]
از آنتونی رابینز تا موفقیت [231]
[آرشیو(11)]

لینک دوستان

مهندسی پلیمر و شیمی (الاستومر-نانوکامپوزیت-شیمی-پلاستیک-چسب)
مجنون
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
مجموعه نامهای ایرانی
معجزه قرآن و ادعیه

لوگوی دوستان















اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

اسلام علیک یا ابا عبد الله

تصویر تصویر تصویر تصویر تصویر

نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت) اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج

عنوان متن توحید مفضل؛ اعجازی از امام صادق!‏ سه شنبه 87 اردیبهشت 3 ساعت 12:51 صبح

توحید مفضل؛ اعجازی از امام صادق!‏

کتاب


با سلام خدمت همه ی دوستان و کاربران محترم تبیان:‏

تصمیم دارم که گفتگوی امام صادق علیه السلام با یکی از یارانش به نام ‏‏"مُفضَّل" را که در موضوع خدا شناسی می باشد برایتان به صورت مختصر و در ‏چند نوشتار بیاورم. و باید بگویم که امام علیه السلام در چند جلسه ای که با ‏مفضل به گفتگو نشسته است با بیان شگفتی های آفاقی و انفسی از طریق ‏براهینی چون نظم و علیت به زبانی زیبا وجود و وحدانیت خدا را بر دل او نوش ‏کرده است.‏

این مباحثه ی دلنشین که در پی یک اتفاق میان مفضل و امام رخ داده است ‏بارها به صورت کتابی به نام "توحید مفضّل" ترجمه و متشر شده است.‏

من در این سری نوشتار از ترجمه ی آقای نجفعلی میرزایی همراه با نگاهی به ترجمه علامه مجلسی استفاده خواهم کرد.‏

ابتدا مقدمه ای درباره خود "مفضل" و "کتاب توحید مفضل" تقدیمتان می شود تا ‏وقتی به محتوای کتاب پرداختیم جایگاه آن برایتان روشن باشد.‏

حسین عسگری
اى مفضل! به خدا سوگند تو را و دوستدار تو را دوست دارم. اى مفضل! اگر همه ‏اصحاب من آنچه را که تو می دانى می دانستند، هیچ گاه میان دو کس از آنان اختلافى ‏رخ نمی داد

1- مُفضّل که بود؟

نامش “مفضل “، نام پدر “عمر” و کنیه اش “ابو محمد” یا “ابو عبدالله “ است.(1) در ‏اواخر قرن اول یا آغاز قرن دوم هجرى در شهر کوفه به دنیا آمده است.(2)

وى از اصحاب جلیل القدر امام صادق و امام کاظم علیهما السلام بوده است.(3) او در ‏نزد ائمه علیهم السلام از جایگاه رفیع و منزلت عظیمى برخوردار بوده و از اصحاب ‏خاص آنان به شمار می رفته است. 

در عصر امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) در کوفه وکیل آنان بوده، نیز از جانب امام ‏صادق (ع) وظیفه داشت با اموالى که از طرف او در اختیارش گذاشته شده بود و یا ‏اجازه اخذ آنها را از مردم داشت، میان مردم را اصلاح کند و اختلافها را بردارد.(4) ‏

‏2- مفضل در کلام امامان 

مهمترین دلیل عظمت این شخصیت کم نظیر اسلامى، روایات بسیارى است که در ‏فضیلت و برترى او از خود امامان علیهم السلام رسیده است. این روایات به قدرى زیاد ‏است که ذکر همه آنها در این مقدمه نمی گنجد، اما چون مهمترین دلیل ما در اعتبار ‏این مرد به شمار می رود،(5) به برخى از آنها اشاره می کنیم:‏

  • شیخ مفید از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود:

اى مفضل! به خدا سوگند تو را و دوستدار تو را دوست دارم. اى مفضل! اگر همه ‏اصحاب من آنچه را که تو می دانى می دانستند، هیچ گاه میان دو کس از آنان اختلافى ‏رخ نمی داد.(6)‏

  • “محمد بن سنان “(10) می گوید:

‏“به خدمت امام کاظم (ع) شرفیاب شدم. در این هنگام فرزند بزرگوارش، على بن ‏موسى علیهما السلام در نزد او بود. امام کاظم (ع) به من فرمود: اى محمد! عرض ‏کردم: بله بفرمایید. فرمود: اى محمد! مفضل انیس و همدم و راحتى بخش من ‏بود.”(7)

  • “یونس بن یعقوب “ می گوید:

‏“امام صادق (ع) فرمانم داد که به نزد مفضل بروم و مرگ اسماعیل (ع) را به او ‏تسلیت بگویم. آنگاه امام (ع) فرمود: به مفضل سلام برسان و به او بگو: مصیبت مرگ ‏اسماعیل بر ما وارد شد و صبر کردیم: تو نیز چون ما در این مصیبت صابر باش. ما ‏چیزى خواستیم و خدا چیزى دیگر اراده کرد و ما تسلیم امر خداى جل و علا ‏شدیم.”(8)

آیت الله خویى در کتاب “معجم رجال الحدیث “ در ذیل این حدیث می گوید: “این روایت ‏نشان از شدت علاقه امام صادق (ع) به مفضل بن عمر دارد و روایت، صحیح ‏است.”(9)

‏3- معرفی کتاب توحید مفضل

امام صادق (ع) این حدیث بلند را در چهار روز و چهار نشست، بر مفضل املا فرموده ‏است. شاید بتوان براى هر مجلس عنوانى کلى را بر شمرد.

  • مجلس اول: درباره شگفتیهاى آفرینش انسان
  • مجلس دوم: درباره شگفتیهاى آفرینش حیوان
  • مجلس سوم: درباره شگفتیهاى آفرینش طبیعت
  • مجلس چهارم: درباره ناملایمات و گرفتاریها

‏4- مشابهت استدلالهای "کتاب توحید مفضل" با "قرآن کریم"

دعوت مردم به تأمل و تدبر درباره اشیا و موجودات پیرامون خود، یک شیوه قرآنى است. با ‏یک نگاه در می یابیم که قرآن کریم بارها و بارها مردم را به تدبر و نگریستن در چیزهایى ‏فراخوانده که مردم در طول روز و بلکه هر لحظه و هر ساعت با آن در تماس هستند.

قرآن کریم مردم را تشویق می کند که به “شتر”، “آسمان “ و “کوهها” و “زمین “  و... ‏بنگرند. راستى مگر مردم آنها را ندیده اند؟ در پاسخ باید گفت: آرى دیده اند. اما در آنها ‏درنگ و اندیشه نکرده اند. اگر مردم در همین امور به ظاهر "بدیهى" بنگرند و براستى در ‏آنها اندیشه و تدبر نمایند، به شگفتیهاى تمام اجزاى آفرینش پى می برند. امام صادق (ع) ‏نیز که قرآن ناطق است مردم را به تأمل در کوه، دشت، دریا، آسمان، زمین، حیوان، ‏انسان، پرنده، درنده، و... فرا می خواند.

نظم، تدبیر، حکمت، اندازه گیرى و هماهنگى در اشیا محیر العقول است. در این جهان ‏هستى همه اجزا، از ستاره تا ذره با حکمت شگفتى همراه است. اما چون انسان تدریجا ‏با این جهان هستى آشنا می شود براى او همه چیز عادى و طبیعى جلوه می کند. ‏هنگامى که انسان به دنیا می آید هیچ نمی فهمد. اندک اندک رشد می کند و با پیرامون ‏خود آشنا می شود. این شناخت چنان آرام و تدریجى است که ملموس نیست. اگر انسان ‏در آغاز تولد از درک بالایى برخوردار بود و ناگاه وارد این عالم هستى می شد، حیرت و ‏شگفتى مانع حیات طبیعى او می شدند.

دعوت مردم به تأمل و تدبر درباره اشیا و موجودات پیرامون خود، یک شیوه قرآنى است. با ‏یک نگاه در می یابیم که قرآن کریم بارها و بارها مردم را به تدبر و نگریستن در چیزهایى ‏فراخوانده که مردم در طول روز و بلکه هر لحظه و هر ساعت با آن در تماس هستند

خواننده عزیز، سخنان امام (ع) را دست کم و آسان مگیر. راه نجات همین است که با ‏اندیشه در همین نظم و حکمت حاکم بر همه عالم، به مبداء متعال پى ببرى و نیک فرجام ‏شوى.

امام (ع)، مفضل و همه مردم را به اندیشه در آفاق و انفس فرا می خواند؛ زیرا آیات الهى ‏را در آنها می توان مشاهده کرد. ‏

قرآن کریم می فرماید: “بزودى آیات قدرت خود را در آفاق و در وجود خودشان به آنها نشان ‏خواهیم داد تا برایشان آشکار شود که او حق است.”(10)

پس اندیشه در سخنان امام صادق (ع) انسان را به سوى حقیقت رهنمون می سازد و ‏انسان وجود خدا را در همه جا می یابد. ‏

خداوند در ادامه آیه مذکور می فرماید:“آیا اینکه پروردگار تو در همه جا حاضر است، کافى ‏نیست “

گویى اگر انسان در آفاق و انفس بیندیشد بر اثر حکمتهاى شگفت، خداى را نیز در همه ‏جا جلوه گر می بیند.

باید انسان عادت کند که در همه چیز بیندیشد. اگر کسى دیده عبرت بین داشته باشد، به ‏قول حضرت على (ع) همه چیز آفرینش عبرت آور است.

پس بى جهت نیست که در روایات ساعتى تفکر برتر از هفتاد سال عبادت شمرده شده ‏است (11)؛ زیرا تفکر و اندیشه، انسان را به خدا می رساند. گاه انسان چیزى را می داند ‏ولى دانستن کافى نیست باید در دانسته ها اندیشید. امام صادق (ع) در همین کتاب، ‏بارها مفضل را چنین خطاب می کند: “اِنَّکَ تَرَى...”؛ یعنى: “تو می بینى که...” براستى ‏درحالیکه مفضل “مى داند” و بالاتر اینکه “مى بیند” پس امام از او چه می خواهد؟ امام از ‏او اندیشه و عبرت می خواهد؛ از این رو همواره می فرماید: “اى مفضل در...اندیشه کن و ‏از... درس عبرت بگیر”.

همه مردم می دانند که چوب بر روى آب می ماند و این در نظر آنان امرى عادى است و ‏مساله خاصى در آن نیست اما امام (ع) می فرماید: در همین امر اندیشه کنید عادى ‏بودن یک امر نباید مانع اندیشیدن شود، انسان از اندیشه در همین امور به ظاهر ساده به ‏مسائل بزرگى می رسد.

همه مردم بارها سقوط سیبى را از درخت دیده اند واى بسا گاه بر سر عده اى خورده ‏باشد و آخى! هم گفته باشند اما چرا در این میان تنها “نیوتن “ از سقوط سیب بر زمین و ‏طرح پرسشهاى فراوان به یک قانون بزرگ علمى (جاذبه عمومى) پى می برد؟ زیرا بدیهى ‏بودن و ساده بودن امور مانع اندیشیدن او نشده است. باید همه اجزاى این عالم را به ‏چشم اندیشه بنگریم.

غالب مردم از شگفتیهایى چون، کهکشانها، آسمان، موشک، هواپیما، سفر انسان به ‏کرات دیگر، شکافته شدن اتم و دیگر امور خارق العاده، بهت زده، عبارت “جل الخالق “ را ‏بر زبان جارى می سازند، در حالى که “جلیل “ و “حکیم “ بودن خدا در همه چیز، جارى و ‏سارى است و این همان چیزى است که امام از مفضل و همه انسانها می طلبد.

به مضمون آیه برگردیم: "در جهان طبیعت و آفاق و در جهان درون و انفس ‍ اندیشه کنید تا ‏پى به وجود «حق»  ببرید".‏

هنگامى که امام (ع) درباره عجایب آفرینش ماهى سخن می گویند، می فرمایند: ‏‏“ماهى، آب را از دهان می گیرد و از دو گوش بیرون می کند تا چون دیگر حیوانات از فواید ‏هوا بهره ببرد.”

این سخن به روشنى بیانگر تنفس و استفاده ماهى از "اکسیژن" است که قرنها پس از ‏سخن امام کشف شده است

‏5- "توحید مفضل"؛ معجزه ی امام صادق

‏“معجزه “، عملى است که دیگران از آوردن آن عاجز باشند. همیشه وقتى که مردم ‏بخواهند از معجزه هاى ائمه علیهم السلام نام ببرند، فکرشان به سوى، زنده کردن مرده، ‏برگرداندن خورشید، شفا دادن بیمار لاعلاج و دیگر امور می رود. در حالى که “نهج البلاغه ‏‏“ معجزه است، “صحیفه سجادیه “ معجزه است، و “توحید مفضل “ نیز معجزه است و ‏ضرورتى ندارد که آنها را بکاویم تا یک سخن از آینده و یک پیشگویى ببینیم.

این کتاب یک معجزه است، امام صادق (ع) به فلسفه و اسرار آفرینش ‍ کاملا احاطه ‏داشته و در القاى این درسها به صورت فیلسوفى الهى، دانشمندى کلامى، پزشکى ‏حاذق، تحلیلگرى شیمیدان، تشریح کننده اى متخصص، کارشناس کشاورزى و درختکارى ‏و به یک کلام، “عالم و آگاه از همه پدیده هاى میان آسمان و زمین “ جلوه گر شده ‏است.

براستى چه اعجازى از این بالاتر؟!

ناگفته نماند، از همان نوع معجزهاى “جلى“ و آشکار که درک اعجاز در آن به تدبر و ‏اندیشه زیاد نیاز ندارد در این کتاب وجود دارد؛ از جمله:

 

‏1- هنگامى که امام (ع) درباره عجایب آفرینش ماهى سخن می گویند، می فرمایند: ‏‏“ماهى، آب را از دهان می گیرد و از دو گوش بیرون می کند تا چون دیگر حیوانات از فواید ‏هوا بهره ببرد.”

این سخن به روشنى بیانگر تنفس و استفاده ماهى از "اکسیژن" است که قرنها پس از ‏سخن امام کشف شده است.

 

‏2- هنگامى که امام (ع) درباره ستارگان و حرکت آنها سخن می گوید، براى هر ستاره دو ‏حرکت را ذکر کرده اند، آنگاه این دو حرکت را به حرکت کردن مورچه بر روى سنگ آسیاب ‏به سمت چپ و حرکت سنگ به سمت راست تشبیه کرده اند. در چنین صورتى سنگ به ‏جانب راست می گردد و مورچه با اینکه با سنگ می گردد اما خود نیز به جانب مخالف و از ‏راست به چپ می گردد.

از سخن و مثال امام (ع) می توان به حرکت “وضعى" و “انتقالى" و جهت حرکت ستارگان ‏پى برد. البته امام (ع) در این بخش و بسیارى از قسمتهاى دیگر مفصلا بحث کرده اند و اگر ‏دانشمندان متخصص هر رشته به گرد هم آیند و به بحث بنشینند بى شک دهها و صدها ‏قانون حتى کشف نشده را در می یابند. اما افسوس که بشر با بى اعتنایى به سخنان ‏معصومین علیهم السلام بزرگترین ستم را بر خود روا می دارد.

 

‏3- امام (ع) در بحث “هوا”، آن را عامل حرکت امواج صدا دانسته اند، امروز نیز به اثبات ‏رسیده که در مکان بى هوایى (خلا) امواج به حرکت در نمی آیند. نیز مرکب بودن هوا و ‏جسم بودن آن بدرستى از سخن امام (ع) فهمیده می شود در صورتى که در آن اعصار ‏مردم به مرکب بودن هوا و جسم بودن آن پى نبرده بودند.

 

‏4- می توان “حرکت زمین “ و “کروى “ بودن آنها را از عبارات آنان در این بخشها فهمید. ‏امام (ع) فرموده است:‏

فجعلت تطلع اول النهار من المشرق فتشرق على ما قابلها من وجه المغرب؛ یعنى: ‏خورشید چنین آفریده شد که از جانب مشرق طلوع کند و بر آنچه که از جانب مغرب با آن ‏رو به رو می شود بتابد.

بویژه تکیه ما بر روى “ما قابلها من وجه المغرب “ است. و اینکه امام (ع) نفرمود: “قابلته “ ‏که ضمیر به خورشید برگردد و این نشان از آن است که بر اثر گردش زمین نور خورشید به ‏همه جاى آن می رسد.

نیز در جاى دیگر هنگام ذکر فواید غروب کردن خورشید از جمله می فرماید: و غروب ‏می کند تا بر آنچه که در آغاز صبح نتابیده بتابد” براستى چه عبارت شگفتى است! شما ‏اگر درست دقت کنید می یابید که در این جمله کروى بودن زمین و حرکت آن نهفته است.

در جاى دیگر می فرماید “و خورشید بر زمین می تابد تا هر بخش از زمین نصیب خود را از ‏نور آن بگیرد” این جمله نیز هم بیانگر کروى بودن زمین و هم حرکت آن است؛ زیرا در ‏عبارات امام (ع) “قسط” است که ما آن را “نصیب “ ترجمه کردیم. و “قسط” نوعى ‏همانندى نسبى است و این در حالت کروى بودن زمین درست است.

در هر حال سراسر کتاب اعجاز و شگفتى است و تنها باید در آن اندیشید و به مبداء ‏اعلى یقین پیدا کرد.‏

‏ هر جا که عبارتى از امام را در نیافتیم باید اینگونه در معانى کلمات و قرائن آن اندیشه ‏کنیم و به حقیقت برسیم. اگر نرسیدیم دانش خود را اندک بشماریم نه خاندان وحى و ‏علم مطلق را متهم نماییم.‏

 

‏6- رفع یک شبهه! (حتماً بخوانید)

ممکن است کسى عبارتى را بخواند و خیال کند که با علم جدید نمی سازد. چنین فردى ‏باید به چند نکته توجه کند:

 

  • دانش انسان عادى محدود و اندک است و خداوند می فرماید: و ما اوتیتم من العلم الا ‏قلیلا(12)

یعنى: جز اندکى، به شما دانشى نداده ایم. پس انسان نباید بر منبع نور و دانش الهى ‏یعنى سخن امام معصوم خرده بگیرد؛ زیرا ما دانش اندک داریم و هنوز به جایى ‏نرسیده ایم، به عبارت دیگر معیار علم، علم امام (ع) است به علم ما و اگر نکته اى را در ‏نیافتیم بدانیم که هنوز به حکمت دانش امام نرسیده ایم.

 

  • بسیارى از سخنان امام صادق (ع) در گذشته ها غریب می نمود ولى امروزه با ‏کشفهاى تازه حقیقت آنها روشن شده. اى بسا این سخنان نیز امروزه معلوم نگردد و ‏بشرهاى آینده با پیشرفت دانش به آنها دست یابند، مگر همه دانش را در اختیار این ‏نسل گذشته اند تا قضاوت نهایى با ما باشد؟

 

  • هر جا که شبهه اى پیش آمد باید از دانشمندان اسلامى و متخصصان لغت شناس ‏پرسش نمود؛ زیرا بسیارى از رازها با “الفاظى “ بیان شده که قابل تدبیر و اندیشه است ‏و چه بسا در مرحله اول معنى خاصى ندهد ولى وقتى در آن لغت و معناى آن در آن ‏اعصار و... تدبیر شود به کشف عظیمى دست یابیم.

در جایى امام (ع) سردى زمین را یکى از شگفتیها شمرده اند. اى بسا کسى به محض ‏دیدن این عبارت _خدای ناکرده_ بر منبع علم الهى خرده بگیرد که درون زمین داغ و ‏سوزان است، این شخص غافل، به عمق سخن امام و اینکه با قرینه هاى فراوان مقصود ‏امام همین پوسته زمین بوده است، بدرستى پى نبرده و توجه نکرده است. براستى ‏شگفت نیست که کره اى بیرون و درونش آتش باشد اما مردم از پوسته سرد و مناسب آن ‏بهره ببرند؟

در جاى دیگر، امام (ع) فرموده اند: “درس عبرت بگیر که اگر زمین ثابت و آرام نبود، ‏مردم...”

باید دانست که ثابت بودن دو معنى دارد، یکى در برابر لرزش و حرکتهاى نامتعادل و ‏دیگرى در برابر مطلق حرکت. امام (ع) در این قسمت تصریح نموده اند که اگر زمین همواره ‏در لرزه و اضطراب بود...” پس این ثبات و آرامش با حرکت دورانى و متعادل زمین تضادى ‏ندارد.

هر جا که عبارتى از امام را در نیافتیم باید اینگونه در معانى کلمات و قرائن آن اندیشه ‏کنیم و به حقیقت برسیم. اگر نرسیدیم دانش خود را اندک بشماریم نه خاندان وحى و ‏علم مطلق را متهم نماییم.‏

 

  •  این را نیز نباید فراموش کرد که امام همیشه مخاطب خود و سطح فکریش را نیز در ‏نظر گرفته، آنگاه پاسخ می دهد. البته نباید پنداشت که پاسخهای دستِ پایین امام در ‏مقابل پرسشهای عوام، نادرست یا ضعیف است بلکه یا اشاره به گوشه ای که در فهم ‏آنان باشد است و یا کلامی تمثیل گونه برای نزدیک کردن پرسشگر به حقیقت.‏

 

حال که با "مفضل" و "کتابش" آشنا شدید، حتماً در نوشتار آینده؛ ماجرایی که باعث شد ‏تا مفضل از امام درخواست اثبات خدا را کند را بخوانید.‏

‏1- الذریعة الى تصانیف الشیعة ، ج 4، ص 482.

‏2- “توحید المفضل “ با مقدمه و تعلیقه هاى آقاى “کاظم مظفر”، ص 4.

‏3- “رجال شیخ طوسى “، در اصحاب امام صادق (ع )، ص 314 و اصحاب امام کاظم (ع )، ص 360.

‏4- “اصول کافى “، ج 2، ص 209.

‏5- اعتبار کتاب را منوط به اعتبار او ندانستیم ؛ زیرا به تعبیر مرحوم مجلسى که در آینده مى آید، متن کتاب ‏بخوبى گویاست که سخنان معصوم است و حتى ضعف راوى و...زیانى به حدیث نمى رساند، بویژه آنکه ‏حدیث درباره احکام نیست و عقل در آن نقش بیشترى دارد.

‏6- “الاختصاص “، ص 216، حدیث مفضل و آفرینش ارواح شیعیان از ائمه (ع ).

‏7- “محمد بن سنان “ در سند روایت مفضل هست و این روایت دلیل اعتبار و منزلت او در نزد امام (ع ) است ‏‏.

‏8- “عیون اخبار الرضا (ع “) ج 1، باب 4، حدیث 29.

‏9- “اصول کافى “، ج 2، کتاب الایمان و الکفر، باب صبر، حدیث 16.

‏10- “معجم رجال الحدیث “، ج 18، ص 302.

‏11- سوره فصلت ، آیه 52..

‏12- سوره اسراء، آیه 85‏


نظرات شما ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ضربالمثلهاى قرآنى
تاثیر خوش اخلاقی
توصیه های عرفانی امام خمینی(ره) به جوانان
ذکر خدا چگونه حاصل می شود؟
به امام زمانت عشق بورز
موت اختیاری _ حضرت آیت الله العظمی بهجت
انا لله و انا الیه راجعون _ حضرت آیة الله العظمی محمد تقی بهجت «
گفتگو با آیتالله مصباح یزدی درباره زندگى آیتالله العظمی بهجت
اسلحه شیطان کش
اثبات امامت حضرت زهرا !
درمان بیماری "زیاد حرف زدن"
جن هم ایمان آورد ولی تو چی! - شناختنامه قرآن 50
چرا به او می گویند «شهید اول»؟
شگفتی های ریاضی قرآن
روز معلم گرامی باد _ شهید مطهری
[عناوین آرشیوشده]


Powered by : پارسی'>http://www.parsiblog.com/">پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJhttp://khafansara.parsiblog.com/">MehDJ

سایت الغدیر   من کنت مولاه فهذا علی مولاه فروشگاه اینترنتی ارزان سرا